اوست که میماند
12 بهمن 1392 توسط شباهنگ
آن نه عشق است که بتوان برغمخوارش برد یا توان طبل زنان بر سر بازارش برد
عشق میخواهم از آن سان که رهایی باشد هم از آن عشق که منصور سر دارش برد
عاشقی باش که گویند به دریا زد و رفت نه که گویند خسی بود که جوبارش برد
عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ که به عمری نتوان دست بر آثارش برد
.
.
.
خویشتن را بردار
………عشق می ماند و تو